مدح و شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
تا ایـنکـه دعـایت بـکـند مـادرِ عـباس آقـایِ جـهـان باش و گـدای در عباس فـرزنـد عـلی بوده و فـرزند ادب بود این دو شده بر شـانهٔ او گـوهر عباس تا، کـربـبلا را شده او میر و نگهـبان درگاهِ امام است همان محـضر عباس بازنده، امان نامه شد و شمر چنین گفت دیدم که حسین است فقط رهبر عباس بر اهل حـرم لشکـر بیبـاک اگر بود مشک است برای خود او لشکر عباس یک کـوفـه برای زدنـش آمـده بـودنـد افـتـاد کـنـار پـســرش مــادر عـبــاس از شرمِ خودش آب شد و علتش این شد سـهـم هـمهٔ دشـت شـده پـیـکـر عباس سخـتـیِ عـمـودی که گرفته سر او را در مـانـدنِ در علقـمه شد یاور عباس ای آب که در هر طرف دشت روانی تا خـیمه برو، بهـر دل مضطر عباس |